نظر الهی و دیدار بعد از 9 ماه انتظار
به نام یگانه آفریننده مهربان
سلام پسرم.بالاخره بعد از 9 ماه انتظار گل پسر ما در بیمارستان نجمیه تهران ساعت 9 صبح روز دوشنبه 19/11/1389 سالم و سر حال از راه رسید.یه نینی کوچولوی 2 کیلو 900 گرمی که قدشم 47 سانتی متر بود.فسقلی مامان
ما دو روز تو بیمارستان موندیم و منتظر بودیم جنابعالی شکمت راه بیافته تا مرخص بشیم.دیگه بیخیال شده بودیم و میخواستیم بیایم و منتظر بودیم فیلم بردار بیمارستان بیاد و از تو توی بخشم فیلم بگیره که دقیقا همون موقع شدیدا شروع کردی به گریه که منم از ترس گریم گرفت و دیدیم که بعلههههههههه علی آقا بالاخره کار خودشو کرده و خیال هممونو راحت کرد.رسیدیم خونه یه گوسفند جلو پات کشتنو رفتیم تو خونه مامانی اینا.و با استقبال گرم خاله مریم و دایی حسین مواجه شدیم.یه اتاقو برات آماده و چراغونی کرده بودن و توی یه آلبوم دیجیتال عکسای روز اول تولدت به همراه یه موزیک شاد و کودکانه پخش میشد.من که خیلی ذوق کردم.بابایی هم که دیگه نگوووو.
شب اول توی خونه شب سخت و در عین حال شیرینی بود.خاله مریم و مامانی تا صبح مراقبت بودن .وقتی صدای گریتو میشنیدم از خوشحالی میخواستم گریه کنم.9 ماه در عین نزدیکی ازم دور بودی و خیلی خوشحال بودم که بالاخره دارم روی ماهتو میبینم و صدای قشنگتو میشنوم.خداروشکر خدارو صدها هزار مرتبه شکککککککککککککککر.